جدول جو
جدول جو

معنی او آن - جستجوی لغت در جدول جو

او آن
آن ها
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از از آن
تصویر از آن
آن، برای، متعلّق به
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
منه . از او. از وی:
زن پیر رفت و می آورد و جام
از آن جام فرهاد شد شادکام.
فردوسی.
آن که برهم زن جمعیت ما شد یارب
تو پریشانتر از آن زلف پریشانش کن.
؟
و رجوع به آن شود.
لغت نامه دهخدا
از چیز معهود یا مذکور از مشارالیه، از آن جهت بدان سبب: از آن گریستم که... . (بیهقی)، از آن مردی است که در شهر چین میان چند تن خیق در میدان فرزند من قابض را بکشت و بیامد و ریش من بگرفت) (سمک عیار)، از آن جمله از جمله: و وی (ما الشعیر) آن چیزی است که بیست و چهار گونه بیماری معروف را سود دارد از آن... ذات الجنب و حمی مطبقه) (نوروز نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از آن
تصویر از آن
متعلق به
فرهنگ واژه فارسی سره
گدار، محلی از رود که به سبب عمق کم، جهت عبور مناسب است
فرهنگ گویش مازندرانی
آش او
فرهنگ گویش مازندرانی